توجه : این کتاب حاصل 70 ساعت آموزش کوچینگ سازمانی بوده که در این کتاب گردآوری شده است.
فقط یک کتاب نیست، بلکه یک دوره آموزشی کامل است.
پیشگفتار
شما قصه آدمی را میخوانید که در بهترین مدارس تهران درس خوانده و در خانواده معلم رشد کرده است.
شما قصه آدمی را میخوانید که در کنکور رتبه عالی کسب کرد، در دانشگاه تهران مهندسی مکانیک درس خواند و بهترین شغل دنیا از نظر خودش در آن سنین داشته است او طراحی و ساخت هواپیما را برای ادامه زندگیش انتخاب کرد.
او در سنین جوانی شرکت خودش را تاسیس کرد، سهامدار، تولید کننده و طراح بود.
او اولین هواپیمای استاندارد در ایران را که یک هواپیمای گلایدر بود (هواپیمای گلایدر نسیم) با دوستانش طراحی و تولید نمود که همین محصول بعدها منشاء طراحی و ساخت محصوالت متنوعی در هوانوردی عمومی Aviation Gneneral در کشور شد.
بله او اولین گلایدر کشور را ساخت. اگر بخواهم بیشتر بگویم میتوانم این موارد را هم اضافه کنم که او شرکت پرآور پارس را ایجاد کرد و و مهندس موفق ما یکی از بنیانگذاران هوانوردی عمومی در کشور شد.
بعد از 30 سال او نایب رئیس اتحادیه هوا فضا شد.
دیگر چه چیزی بهتر از این میتوانست برای او اتفاق بیفتد؟
اما همیشه از نظر او زندگی یک قسمت کم داشت گویی به دنبال قطعه گمشده پازل زندگیش میگشت.
روزگار گذشت تا بازنشست شد… بعد از بازنشستگی باز هم به دنبال کار کردن بود انگار روحیه او با در خانه نشستن سازگار نبود. و حال او دیگر انتخاب خودش را کرد؛
او میخواست که کوچ باشد…
داستان کوچ شدن او به زمانهای دور باز میگشت به سال 73 وقتی که سال سوم دانشگاه بود… جوان بود و پرشور و شوق برای رسیدن ها … او در همان سالها برای دانشجویان کلاس آموزشی برگزار میکرد از همان ابتدا داستانهای استارتاپ های خودش را میگفت. داستانهایش به دل دانشجویان می نشست.
او قصه طراحی هواپیما را برای دانشجویان مشتاق تعریف میکرد… سعی داشت روح زندگی به قطعات فلزی بدمد. دیگر چهارشنبه ها دانشجویان میدانستند که او میخواهد بگوید : «ما چگونه رشد میکنیم، چگونه تغییر میکنیم، چه کارهایی را برای تغییر باید انجام داد. »
او گویی داشت تجربه زیسته «ماتسوشیتا» رییس کارخانه پاناسونیک را دوباره زندگی میکرد. در این تجربه آقای ماتسوشیتا چهارشنبه ها عامه مردم را به کارخانه اش دعوت میکرد که البته با انتقاد همکارانش مواجه میشد: « رقبای تو متوجه میشوند ما در کارخانه چه کارهایی برای موفقیت مان انجام میدهیم! »
و او هر بار پاسخ میداد : «نگران نباشید… من برای همه توضیح کلی میدهم آنها از جزییات خبر ندارند اما میدانید من چهارشنبه ها چه به دست میاورم؟ من از مردم بازخوردهایی ارزشمند میگیرم اما از مردم بازخوردهایی میگیرم که بسیار برایم ارزشمند هستند»
او نیز این شیوه را برای دانشجویان، آشنایی آنها با فضای طراحی و ساخت هواپیما از همان سال های ابتدایی ورودش به فضای کاری پیاده کرده بود.
او عاشق یادگیری و معلمی است. میخواهد یاد بگیرد و یاد بدهد.
بعد از چند سال کار کردن در این حیطه باز هم آموزش میبیند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.